سلام؛ امروز سوم دیماه ؛روز اعلام نتایج آزمون کانون وکلاست .
البته هنوز نتایج اعلام نشده ؛ خب تو این کشور تاخیر چیز عادی شده؛ولی کاش ما حقوقی ها که با قانون سر کار داریم دچار این وضعیت بشیم . آقای ماندنی پور گفتن حداکثر تا فردا نتایج اعلام میشه؛به هر حال امیدوارم همه شما دوستای عزیزم که توی آزمون شرکت کردین؛به نتیجه زحماتتون برسین.
راستی ؛از همه بچه های دانشگاه شوشتر؛مخصوصا محمد محجوبی عزیز (که متاسفانه نتونستم ببینمش؛البته تقصیر از من بود ) تشکر میکنم که بهمون سر زدن .
__________________________________________________
بارون شدیدی میبارید ؛ یه تیم 4 نفره به کمک 6 ؛7تا از بچه های دیگه 4 شبانه روز بود که داشت همه کار میکرد ؛در واقع اگه میخواستن جشن رو قبل از ماه محرم برگذار کنن؛مجبور بودن که در مدت 4روز همه کارها رو انجام بدن؛ از برنامه ریزی جشن ؛تا گرفتن سالن و چیدمان و تزئین سالن و سن و ثبت نام بچه ها ؛ دعوت از اساتید؛سفارش و خرید گل و شیرینی و میوه و کادو و عکس بچه ها و . . .
4تا 24 ساعت بود که داشتن میدویدن . . .
سعی کردن با کمترین هزینه بهترین خاطره رو واسه بچه ها به یادگار بذارن . با کمترین هزینه؛تا تعداد بیشتری از بچه ها بتونن توی جشن شرکت کنن ؛( همون موقع دانشگاه کازرون جشن یکی از رشته هاش با هزینه نفری 70هزار تومان برگذار شد؛و در دانشگاه شیراز با نفری 35 هزار تومن؛البته اونا هزینه سالن نداشتن و از سالن خود دانشگاه استفاده کردن؛و اگه خدایی بگم جشنشون خیلی بهتر از ما نبود )
ساعت 6؛30 دقیقه عصر بود ؛ بارون شدیدی میبارید ؛ مهمونا کم کم داشتن از راه میرسیدن .
بچه ها یکم فرق کرده بودن ؛ شیک تر از همیشه بودن؛حسابی به خودشون رسیده بودن ؛همه خوشحال بودن . . . چه شب قشنگی بود
خب بچه ها حقوقی بودن؛ولی یه کارایی کردن که . . . مثلا یکیش این بود که سعی میکردن دوستاشون رو از درب پشتی تالار ؛یواشکی وارد سالن کنن ؛ خب؛اینم یه راهشه دیگه !
جشن با قرائت قران مهدی غلام زاده شروع شد .
دکتر زاهدی که لار نبودن ؛به جای ایشون آقای عفیفی سخن رانی کردن ؛که یهو
که یهو برق رفت ؛ آخ که تو اون چند دقیقه با خودمون فکر میکردیم که جشنی که اون همه واسش تلاش کرده بودیم به همین راحتی کنسل شد !
اما خدا رو شکر برق اومد ؛
چند دقیقه از جشن گذشته بود که صدای ارگ بلند شد و حاج آقا رمضانی هم عذر خواهی کرد و رفت ( به هر حال امام جمعه شهرستان هستن و محدودیت هایی دارن؛بازم دمش گرم که چند دقیقه ای کنارمون بود )
از اساتید استاد قاعدی؛ حسانی ؛جسمانی؛کمالی ؛زارع؛ اسفندیاری؛ بیگلری ؛ حاج آقا لطفی و حاج خلیل مختاریان تشریف آورده بودن ؛که دمشون گرم ( استاد حسانی و زارع و جسمانی و بیگلری با خانواده تشریف آورده بودن؛ امیر حسین پسر استاد حسانی هم بود ؛همون که برگه هامون رو تصحیح میکنه :D )
استاد مالکی مقدم و عبدالهی و خسروی نیا و ... هم متاسفانه نتونستن تشریف بیارن
از نکته های جالب جشن گروه موسیقی باران بود که از شیراز اومده بودن؛(شوهر خانم حیدری مسئول گروه بود که اجرای فوق العاده ای هم داشتن)
یه خواننده پاپ هم داشتیم که صدای خوبی داشت ؛ولی آهنگ های خوبی رو انتخاب نکرده بود (هادی حبشی )
کادو یادگاری بچه ها یه حافظ بود ؛به علاوه لوح تقدیرشون ؛البته قرار بود چیز بهتری تهیه بشه ؛ولی خب؛فرصت خیلی کم بود؛ نکته جالب لوح تقدیرا هم این بود که قرار بود توی 2مرحله اهدا بشن؛اما هی چند تایی جا میموند و آخر سر شد 4 مرحله ! پیش میاد دیگه :)
راستی از مسئولای دانشگاه آقای زراعتی خیلی کمک کردن؛دستشون درد نکنه .
شب خوبی بود؛همه خوشحال بودن؛همه میگفتن و میخندیدن ؛عکس میگرفتن ؛سربه سر هم میذاشتن ...
آره ؛شب خوبی بود ؛یادش به خیر ؛یه سال از اون شب گذشت . . .
↧