Quantcast
Channel: وبلاگ بچه های حقوق دانشگاه آزاد لارستان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 50

یک سری واژه های انگلیسی -حقوقی به درد بخور ...

$
0
0
.

court: دادگاه

 

defendant:متهم

 

prosecutor:دادستان

 

attorney, lawyer: وکیل

 

witness:شاهد

 

testify:شهادت در دادگاه

 

parole:عفو(معمولاً بعد از مدتی زندانی بودن)

 

parole officer : افسری که به زندانی عفو خورده نظارت می کنه

 

take someone at custody: بازداشت کردن کسی

 

bail is set to $200000 :قرار وثیقه به مبلغ ۲۰۰ هزار دلار صادر میشه

 

lack of evidence: کمبود/ناقص بودن مدارک [علیه کسی]

 

برای اشاره به رئیس دادگاه معمولاً از عبارت your honor استفاده می شه که معمولاً “عالیجناب” ترجمه می کنیم.

All Rise همه قیام کنید

The court is in session

دادکاه رسمیه

 

Order یعنی نظم رو رعایت کنید

A: Objection

اعتراض دارم

 

(وکیل یا دادستان خطاب به قاضی)

B:Sustained

اعتراض( وارده)

 

Overruled

اعتراض وارد نیست


Viewing all articles
Browse latest Browse all 50

Trending Articles